این روزهای من

ساخت وبلاگ
امشب بی اختیار هنگام نوشتن این سطور (یعنی همین الان) کلمه آسیابان به ذهنم آمد. من هیچ وقت به آسیابان فکر نمی کنم. جزو کلماتی است که به ندرت هنگام تفکر و گفتگو به یادش می افتم. برای من هیچ کاربردی ندارد و برای همین هم زبان و ذهن من آن را نمی طلبد. اما الان که در ذهنم جا خوش کرده است و مزه مزه اش می کنم. عجیب خوشمزه است. آهنگ زیبایی دارد. صامت ها و مصوت هایش چقدر خوب کنار هم  نشسته اند. هنگام تکرار این کلمه یاد موسقی های ژاپنی می افتم. یکی از پسوندهای مورد علاقه ی مرا هم دارد. «بان» من عاشق پسوند «بان» هستم. «بان» برای من با امنیت توام است. با توجه و مراقبت های مهربانانه. مثل همین «بانِ» «مهربا این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 146 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

  چند روز بیشتر تا بهار نمانده است . و من دوست دارم این روزهای پایانی زمستان هی کش بیاید و کش بیاید.کش بیاید تا خانه تکانی تمام شود. کش بیاید تا گزارش های کاری ام را بنویسم. کش بیاید تا برای بچه های کلاسم هدیه بخرم. کش بیاید تا چند شعر و داستان و طرح خوب برای این روزهای کش آمده آماده کنم.   و بعد منتظر بهار بنشینم...   آمد بهار عاشقان تا خاکدان بستان شود                آمد ندای آسمان تا مرغ جان پرّان شود + نوشته شده در  سه شنبه یازدهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 0:53  توسط الهام  |  این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 130 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

خیلی وقت ها احساس می کنم تحمل خیلی از چیزها را ندارم. حس می کنم مشکلات برای من از دیگران مشکل تر است. ساعت ها و گاه روزها به اتفاقات دلگیر و ناراحت کننده فکر میکنم، از زوایای مختلف به آنها نگاه می کنم، عمقشان را اندازه می گیرم و در پایان غمگین تر می شوم. فکر کردن به این مسائل هیچ فایده ای برای من ندارد. اما نمی دانم چرا من و ذهن و فکرم اینقدر به آنها بها می دهیم. چرا هربار به گرمی از آنها استقبال می کنم و اجازه می دهم ساعت ها مهمانم باشند. امروز خیلی جدی به این مهمان های گاهی خوانده و گاهی ناخوانده ی ناراحت کننده فکر کردم. خیلی سخت است در را به رویشان ببندم و اذن ورود ندهم، خیلی سخت است نسبت این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 147 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

  سال هنوز نو، تازه و داغ است. مدت هاست تلاش می کنم علاوه بر تن سالم ، روح و روان سالمی نیز داشته باشم. تا جایی که امکان دارد از استرس و افکار ناراحت کننده دوری کنم. تا حدودی هم موفق بوده ام. اما نمی دانم چرا مدت هاست (دقیقا نمی دانم از چه زمانی شروع شد) که قلبا شاد نیستم. انگار فقط فقط فقط یک چیز مرا شاد می کند . تا آن شادی را لمس نکنم زندگی ام این چنین است. این ویژگی، یا بهتر است بگویم این حالت را اصلا دوست ندارم. این که زندگی ام بند یک چیز باشد. خوشی و ناخوشی ام وابسته به آن باشد عذاب آور است. اینکه اتفاقات ریز و درشت شیرین و لذت بخشی برایم بیافتد و من چشمم را به روی همه این اتفاقات ببندم این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 114 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

روزهایی که سپری شد، روزهای نسبتا سختی بود. پر از نگرانی، پر از فشار کاری ، و پر از انتظار برای تمام شدن این روزهای سخت. خوشبختانه بسیاری از این سختی ها تمام شد (البته هنوز کامل تمام نشده است). این روزها ذهن و فکرم آش شلم شوربایی است که در آن همه چیز حضور دارد. آنقدر فکرهای بی ربط و باربط را در این سر مبارک جای داده ام که خودم هم تعجب می کنم از این گنجایش ذهنی. در کنار آرزوها و خواسته  های همیشگی ام، این روزها منتظر دو اتفاق بزرگ هستم و روزی بیش از صدبار از خداوند حاجت روا شدنم را می طلبم. شما هم که این نوشته را می خوانید برایم دعا کنید. امید که با بهبود کمیت و کیفیت این دعا ، اجابت آن نیز نزد این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 136 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

همه جا ساکته. فقط صدای تیک تاک ساعت رو میزی میاد. خیلی کم سرم خلوت  شده بود و خواستم امشب رو کمی برای خودم باشم. میخواستم فیلم ببینم. اما امان از این وب گردی ها. هی رفتم تو کوچه پس کوچه هاشون و سرک کشیدم و زمان گذشت.خوشبختانه دست خالی هم برنگشتم. احساس می کنم این روزها یه چیزی رو می خوام. جای یه چیزی توی زندگیم خالیه. نتونستم پیداش کنم چیه. اما این خلا با من هست. درگیر شدن با کارا، مهمونی، فیلم دیدن، سرکار رفتن، بازی کردن، موسیقی گوش دادن و خیلی از کارا میتونه فکر کردن به این خلا رو به تعویق بندازه. اما در نهایت وقتی میام پشت میز و روبروی لپ تاپ می شینم و و داد ساعت رومیزی بلند میشه دوباره او این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 137 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

این روزها، نمی دانم چه علتی دارد،  چه حکمتی دارد که مدام با آدم های ناامید روبرو می شوم. آدم هایی که از روزهای تکراری شان می گویند و خستگی های مداومشان. از فکرهایی که هر از گاهی به ذهنشان می آید، فکرهایی که بوی خوبی ندارند و طعمشان هم تلخ تر از هر تلخیست. نمی دانم شاید هوای پاییزی، غلبه ی تاریکی در این فصل، تلنبار شدن کارهای ناتمام و ... در تشدید این حس و حال نقش داشته باشند. واقعیتش دیگر نمی دانم در مواجهه با این افراد چه بگویم. خود من هم این روزها کمی ناخوش احوال هستم. من هم روزهایم تکراری شده اند و بیشتر از هر آدمی کار ناتمام دارم. اما عزمم را جزم کرده ام که همان کلاس هنری که می خواستم را این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 118 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

و این چنین قدم می گذاریم به سال 1396. سال 1395 دارد آرام آرام می رود. سالی با ماجراهای گوناگون. روزهایی که تلخ بودند، روزهایی که شیرین بودند و روزهایی که خنثی بودند و به سبب خنثی بودنشان فراموش شدند. نمی دانم سال پیش رو چه سالی خواهد بود. از این نظر مثل ازدواج است. یک هندوانه ی دربسته . نمی دانیم شیرین است یا بی مزه یا تلخ. خوشرنگ است یا بیرنگ. و من اینجا نشسته ام و انگشتانم را بر پوست کشیده ی صفحه کلید لپ تاپ می کشم (همان صفحه کلیدی که مدتهاست رنگی رنگی اش کرده ام). چراغ های رابطه هم تاریک هستند و امیدوارم در سال جدید روشن شوند. فهرستی هم آماده کرده ام برای سال جدید و کارهایی که می بایست انج این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 141 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

نمی دانم چرا این روزها نمی توانم با کسی دوست شوم. دوستی هایم کم عمق هستند و غیرصمیمی . ترد و نازک. خودم دلیل اصلی اش را محافظه کاری بی اندازه ام می دانم. اینکه شاید این آدمی که به تازگی پذیرفته ام، می خواهد تمام حرکات مرا زیر نظر بگیرد و بعد با تغییرات بسیار برای همکاران و دیگران بگوید. الان که دارم این مطالب را می نویسم خنده ام می گیرد به این حجم  از بدبینی . همین باعث شده دوستی نداشته باشم. می ترسم از درد دل کردن با آدم ها، مبادا بعدها حرف هایم دهان به دهان بچرخند و کلاغها تعدادشان از چهل هم فراتر رود.دوستانم بیشتر مربوط به دوران دانشجویی بودند و الان هرکدامشان گوشه ای از این خاک زندگی می ک این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 127 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47

من در کنار شغل اصلی ام که به شدت دوستش دارم و نسبتا سبک است و حقوق متوسطی دارد، کارهای دیگری هم انجام می دهم که منابع درآمد خوبی هستند. اما همین کارهای ریز و درشت در کنار شغل اصلی ام باعث شده تا به شغل اصلی ام خیلی خوب نرسم، توی خانه مدام درگیر کارهایم باشم، خیلی از کلاس های هنری را ادامه ندهم و همیشه احساس خستگی کنم. دیشب یک دفعه تصمیم گرفتم قید این کارهای ریز و درشت را بزنم و فقط من بمانم و کار اصلی ام. به خودم استراحت بدهم. انرژی ام را برای کار اصلی بگذارم و کلاس های هنری ام را از سر بگیرم. نمی دانم چقدر روی این تصمیم می مانم. شاید شش ماه، شاید یک سال. شاید هم کمتر و بیشتر.  اما به نظرم تص این روزهای من...
ما را در سایت این روزهای من دنبال می کنید

برچسب : این,روزهای, نویسنده : 7inrooza94f بازدید : 141 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:47